Sunday, October 06, 2002

تقدیم به کسی که خودش میدونه!

...
بالای پیچک
کرم شبتابی بود
و ماه نیش می‌زد
با نور خود بر آب.
چنین شد که من دیدم به رویا
ترانه‌ای را
که نخواهم سرود هرگز.
ترانه‌ای پر از لب‌ها
و راه‌های دور دست،
ترانۀ ساعات گمشده
در سایه‌های تار،
ترانۀ ستاره‌های زنده
بر روز جاودان

*گارسیا لورکا*

0 comments
...........................................................

The sky will widen
We had enough of it
To live in the ruins of the sleep
In the low shade of the rest
Tiredness of the abandonment
. by Paul Eluard

Note on Nothing

Home

E-mail

Archive

Links

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  Blogroll Me!

  Powered By Blogger TM

:Recent Posts
خوب بالاخره این بلاگ لعنتی درست شد