Monday, May 31, 2004

Template جديد

ديگه همه‌چيز آماده شد و مشكلات جزيي هم حل شد. ميگم كه بعد از يك سال و اندي، استفاده از امكانات روز كيف داره‌ها! خوب فسمت آرشيو، Commenting و Links هم حاضر شد. براي Links از Blogrolling استفاده كردم كه به زودي آدرس وبلاگ‌هايي كه معمولا مي‌خونم رو توش قرار مي‌دم.

0 comments
...........................................................

Sunday, May 30, 2004

New template has lunched!

خوب بالاخره بعد از 18 ماه يك‌سري تغييرات اساسي در وبلاگ ايجاد كردم. اينم Template جديد. چطوره؟

0 comments
...........................................................

Thursday, May 27, 2004

سيال

ها ها! اصلا انتظار نداشتم، اين موجود خيلي شيواتر از اونكه فكر مي‌كردم مي‌نويسه.بايد بِهِش تبريك بگم.راستي اگه امضا خواستين من يه آشنا دارم.

0 comments
...........................................................

خواب

ببينم مگه خودت خواب نداري كه هر شب مي‌آي تو خواب من؟

0 comments
...........................................................

Monday, May 24, 2004

نوشتن بر هيچ

خوب بالاخره بعد از يكسال و نيم اين وبلاگ به هدف اوليه تاسيسش رسيد بعد از امتحاناتم تغييراتي در ساختارش خواهم داد.
?kindda reborn hah

0 comments
...........................................................

Sunday, May 23, 2004

به بهانه خرداد

به بهانه خرداد
به دوم خردادها فكر نمي‌كنم، به آدم‌هاي خوش‌پوش با لبخند‌هاي سياسي فكر نمي‌كنم( حتي ارزش فكر كردن رو نداره)، من به سياست فكر‌ نمي‌كنم به قيمت نفت سبك تگزاس فكر نمي‌كنم؛ ولي گاهي به آدم‌هايي فكر مي‌كنم كه سال‌ها پيش در يك فاجعه انساني، ميانه دنياي مدرن كشته شدند. به آدم‌هايي كه مي‌شناختم به آدم‌هايي كه سال‌ها پيش در دهه شصت خورشيدي، وقتي كودكي بودم از زندگي محروم شدند فكر مي‌كنم. به روزهايي فكر مي‌كنم كه يونيفرم Us Air Force مي‌پوشيدم و سر پست‌هاي خياباني كه سرباز جمع مي‌كردند، زير صندلي ماشين مدل سال پدرم پنهان مي‌شدم. به آدم‌هايي فكر‌ مي‌كنم كه به فجيع‌ترين حالت قصابي شدند تا من حالا راحت اينجا در ارتفاع سي و چند متري زمين راحت بشينم پشت كامپيوترم، در حالي كه پا روي پا انداخته‌ام و توتونCaptain Black آمريكايي رو درون پيپ انگليسيم دود مي‌كنم و قهوه فرانسه تلخ جرعه جرعه گلوم رو نوازش مي‌ده و به موزيك آمريكاي لاتين گوش مي‌كنم. من به كساني فكر نمي‌كنم كه ناشيانه خودشون رو پشت ميليون‌ها مرده پنهان كردن. من به حسابهايي فكر نمي‌كنم كه به تعداد قربانيان جنگ به توان انگشتان دستان صاحبانشان اعتبار دارند. به اهداف بلند مدت و ميان مدت فكر نمي كنم. در عوض به كساني فكر مي كنم كه قرباني شدند (بي هيچ چشم‌داشتي، بي هيچ طمعي) تا من در نور ملايم در يك خانه زيبا، پا روي پا بلغزانم و به ليوان Bloody Mary لبي بزنم و در مورد فلسفه علم مدرن داد سخن بدهم و فكر كنم كه چه شب خوبي است. به كساني فكر مي‌كنم كه به سادگي نوشتن واژه مرگ، مردند تا من امروز به راحتي Copyright يك نويسنده را به استهزا بگيرم و يك نسخه سياه و سفيد با كيفيت عالي و به 5/1 قيمت واقعي‌اش براي خودم دست و پا كنم. به كساني فكر مي‌كنم كه خود را قرباني جامعه به ظاهر مدرن وبَزَك كرده كشور كردند و جامعه هنوز اون‌ها رو مقصر مي‌دونه . به كساني فكر مي‌كنم كه ...
خوب صادقانه بگم حداقل گاهي (هرچند كم) به اين موضوع فكر مي‌كنم. بهتره با خودمون رو‌راست باشيم، اگر اون موقعيت دوباره پيش بياد، چند نفرمون حاضريم داوطلب بشيم؟ تكليف من كه روشنه!
پس حداقل از كاري كه ديگران كردند و ما توانش رو نداريم ، ايراد نگيريم.

پ.ن. : مي‌دونم كه از پشت اين نوشته‌ها هنوز اون كودك ايده‌آليست ديده مي‌شه ولي اگر آدم همه ايده‌آل‌هاش رو حتي از مخفي‌ترين لايه‌هاي ذهنش هم پاك كنه ديگه چي باقي مي‌مونه؟ پس تكليف اون سرشت انساني چي‌ مي‌شه؟

2 comments
...........................................................

Friday, May 21, 2004

مرگ

زندگي پيدا نمي‌شود كه دست‌كم يك لحظه جاودان نبوده نبوده‌باشد
مرگ
هميشه درفاصله همين لحظه تاخير مي‌كند
بيهوده دستگيره دري نامريي را
براي باز شدن تكان مي‌دهد.
هرچه را كه به‌دست آورده‌اي
نمي‌تواند پس بگيرد.


"شيمبورسكا"

1 comments
...........................................................

Thursday, May 20, 2004

فاصله

جوان‌تر كه بودم (شايدم بچه‌تر!) فكر مي‌كردم مي‌شه فاصله‌ها رو به صفر رسوند (فاصله فيزيكي منظورم نيست!) اماحالامطمئنم كه نمي شه فاصله‌ها به صفر برسن؛ در مطلوب‌ترين حالت ميشه فاصله رو به حداقل رسوند. جوان بودم و ايده‌آليست. سالهاست كه ديگه با يوتوپيا خداحافظي كردم. زنده‌باد رئاليزم؛ اينجوري اقلاً شوكه نمي شم.

0 comments
...........................................................

ضريب هوشي

بد نيست آدم چند درصد هم احتمال بده كه ضريب هوشي آدم‌ها از اون چيزي كه در نگاه اول به چشم مي‌خوره بالاتره!!!

1 comments
...........................................................

Monday, May 17, 2004

عاقلانه نيست اما، اصلا نسبت به اين داستان احساس خوبي ندارم.

0 comments
...........................................................

Sunday, May 09, 2004




برايت خواهم گفت؛
روزي برايت خواهم گفت،
از آنچه حلقه‌هاي محكم زنجير يقينم را
از هم گسلاند.

0 comments
...........................................................

The sky will widen
We had enough of it
To live in the ruins of the sleep
In the low shade of the rest
Tiredness of the abandonment
. by Paul Eluard

Note on Nothing

Home

E-mail

Archive

Links

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  Blogroll Me!

  Powered By Blogger TM

:Recent Posts
Boogie Street
Dream
THEOCRACY
The bottleneck
Sword
Patience
(!Web (the natural one
Wonder
Departure
Accusation