Tuesday, October 08, 2002


همش تقصیر یک دوست خیلی عزیزِ که دست بنده رو گذاشت تو پوستِ گردو. قرار بود خودش بلاگ درست کنه، نمیدونم چی شد که من درست کردم. حالا مجبورم برای اینکه نکنه یک وقت به اینجا سر بزنه و اینجا خالی باشه، یک چیزایی بنویسم. من اصولاً نویسندۀ حرفه‌ای نیستم که همیشه بتونم بنویسم یعنی چیزی که به نوشتنش بیارزه، ولی خوب گاهی شدیداً به نوشتن احتیاج دارم (اون دوست عزیز خودش بهتر میدونه) خلاصه اینکه لازم نیست هر روز اینجا رو بازدید کنید، فکر کنم اگه ماهی یک دفعه اینطرف‌ها بیاید کافی باشه. تازه وقتی که داشتم بلاگ رو درست میکردم URL رو Writingonnothing انتخاب کردم ولی قبلاً انتخاب شده بود جالب اینجاست که هیچ چیزی publish نکرده بود فکر میکنم اون هم یک دوستِ عزیز داره ولی خوب بیشتر از من حواسش جمع بوده!

0 comments
...........................................................

The sky will widen
We had enough of it
To live in the ruins of the sleep
In the low shade of the rest
Tiredness of the abandonment
. by Paul Eluard

Note on Nothing

Home

E-mail

Archive

Links

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  Blogroll Me!

  Powered By Blogger TM

:Recent Posts
یک روز بی‌نظیر با یک دوست بی‌نظیر!
تقدیم به کسی که خودش میدونه! ... بالای پیچک کرم ش...
خوب بالاخره این بلاگ لعنتی درست شد