همش تقصیر یک دوست خیلی عزیزِ که دست بنده رو گذاشت تو پوستِ گردو. قرار بود خودش بلاگ درست کنه، نمیدونم چی شد که من درست کردم. حالا مجبورم برای اینکه نکنه یک وقت به اینجا سر بزنه و اینجا خالی باشه، یک چیزایی بنویسم. من اصولاً نویسندۀ حرفهای نیستم که همیشه بتونم بنویسم یعنی چیزی که به نوشتنش بیارزه، ولی خوب گاهی شدیداً به نوشتن احتیاج دارم (اون دوست عزیز خودش بهتر میدونه) خلاصه اینکه لازم نیست هر روز اینجا رو بازدید کنید، فکر کنم اگه ماهی یک دفعه اینطرفها بیاید کافی باشه. تازه وقتی که داشتم بلاگ رو درست میکردم URL رو Writingonnothing انتخاب کردم ولی قبلاً انتخاب شده بود جالب اینجاست که هیچ چیزی publish نکرده بود فکر میکنم اون هم یک دوستِ عزیز داره ولی خوب بیشتر از من حواسش جمع بوده!