Wednesday, October 16, 2002

وسوسۀ نوشتن!

نوشتن با خودنویس رو همیشه دوست داشتم ، از لیز خوردنش رو تن کاغذ لذت می برم ، حس می کنم اینجوری راحت تر می تونم افکارم رو به کاغذ بسپرم. وسوسۀ نوشتن چیزیه که تمام لحظاتم بهش آغشتست ، گیرم همیشه مجالش نیست ، ولی یک خودنویس و یه کاغذ سفید چیزیه که ازش نمی‌تونم بگذرم حتی اگه چند تا کلمه هم شده باید بنویسم. دریغا که هیچ چیز نمیتونه جای نوشتن با خودنویس رو برام بگیره حتی نوشتن برهیچ.
خوب حالا که به اینجا رسیدم بهتره اینم بگم که علت اصلی درست کردن این صفحه چی بود ، یک وجود نازنین ، دلش وبلاگ می‌خواست ولی فکرمی‌کرد که حتماً باید چیز خاصی برای گفتن داشته باشه ، من برای اینکه بهش ثابت کنم که هر چیزی که یکنفر می‌نویسه یک چیز ِ خاص محسوب میشه ، اینجا رو درست کردم، گفتم که، خودم خودنویس رو ترجیح میدم ولی ...
یه چیز دیگه هم هست ، خیلی دوست داشتم تواین مدتی که با Internet کار کردم تو یه شب تاریک یه صفحۀ خاکستری پیدا کنم یه پنجره که میون این همه پنجره‌های رنگی گم شده‌باشه، سادۀ ساده ، یه روزنه ...،
شاید یکی دیگه هم همین آرزو رو داشته باشه.

0 comments
...........................................................

The sky will widen
We had enough of it
To live in the ruins of the sleep
In the low shade of the rest
Tiredness of the abandonment
. by Paul Eluard

Note on Nothing

Home

E-mail

Archive

Links

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  Blogroll Me!

  Powered By Blogger TM

:Recent Posts
زیباترین دریا دریایی است که هنوز در آن نرانده‌ایم ...
یکی از کار‌های روزانۀ من سرزدن به یک آدرس اینترنتی...
جمعه، سرشار از صداهای رویایی!
... و سکوت به مثابۀ فضای ژرفِ فرزانگی
لحظات می گریزند و صفحات افزون می شوند
Writing for a fantasy
خودش می‌تونه حدس بزنه این برای کیه! تأمل کن و جنگ...
عمیقاً احساس تأسف میکنم برای اونهایی که به خودشون ...
همش تقصیر یک دوست خیلی عزیزِ که دست بنده رو گذاشت ...
یک روز بی‌نظیر با یک دوست بی‌نظیر!