وسوسۀ نوشتن!
نوشتن با خودنویس رو همیشه دوست داشتم ، از لیز خوردنش رو تن کاغذ لذت می برم ، حس می کنم اینجوری راحت تر می تونم افکارم رو به کاغذ بسپرم. وسوسۀ نوشتن چیزیه که تمام لحظاتم بهش آغشتست ، گیرم همیشه مجالش نیست ، ولی یک خودنویس و یه کاغذ سفید چیزیه که ازش نمیتونم بگذرم حتی اگه چند تا کلمه هم شده باید بنویسم. دریغا که هیچ چیز نمیتونه جای نوشتن با خودنویس رو برام بگیره حتی
نوشتن برهیچ.
خوب حالا که به اینجا رسیدم بهتره اینم بگم که علت اصلی درست کردن این صفحه چی بود ، یک وجود نازنین ، دلش وبلاگ میخواست ولی فکرمیکرد که حتماً باید چیز خاصی برای گفتن داشته باشه ، من برای اینکه بهش ثابت کنم که هر چیزی که یکنفر مینویسه یک چیز ِ خاص محسوب میشه ، اینجا رو درست کردم، گفتم که، خودم خودنویس رو ترجیح میدم ولی ...
یه چیز دیگه هم هست ، خیلی دوست داشتم تواین مدتی که با Internet کار کردم تو یه شب تاریک یه صفحۀ خاکستری پیدا کنم یه پنجره که میون این همه پنجرههای رنگی گم شدهباشه، سادۀ ساده ، یه روزنه ...،
شاید یکی دیگه هم همین آرزو رو داشته باشه.