Tuesday, October 22, 2002


چند روزی بود که مثل سایه شده بودم ، بی هیچ صدایی روی دیوارها سُر می خوردم و رد می شدم ، حالا بهتر شدم ، دارم از دیار سایه‌ها بر می گردم ، اگه بشه!
امروز برای یه کاری رفته بودم بیرون ، رفته بودم برای یه دوست یه چیزی بگیرم ، خیلی تو روحیه‌ام تأثیر داشت. بعدم دیدم حوصلۀ دانشگاه رو ندارم ، هرچی گشتم نتونستم یه جایی تو این شهر پیدا کنم که تنها باشم . یه جای خوب می ‌شناسم ولی جلو‌بندی ماشینم اجازه نمیده برم اونجا. خلاصه دست از پا دراز تر بر گشتم به اتاق خودم اقلاً اونجا تنهام
فقط یه مشکلی هست ، منتظر یه e-mail هستم که قرار بود امروز به دستم برسه ولی نرسید، همین!

0 comments
...........................................................

The sky will widen
We had enough of it
To live in the ruins of the sleep
In the low shade of the rest
Tiredness of the abandonment
. by Paul Eluard

Note on Nothing

Home

E-mail

Archive

Links

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  Blogroll Me!

  Powered By Blogger TM

:Recent Posts
- بی آرزو چه می‌کنی ای دوست؟ - با مرده‌های در درون...
چرا هر وقت که منتظرم، ثانیه‌ها کش میان؟ انبساط زمان؟
وسوسۀ نوشتن! نوشتن با خودنویس رو همیشه دوست داشتم...
زیباترین دریا دریایی است که هنوز در آن نرانده‌ایم ...
یکی از کار‌های روزانۀ من سرزدن به یک آدرس اینترنتی...
جمعه، سرشار از صداهای رویایی!
... و سکوت به مثابۀ فضای ژرفِ فرزانگی
لحظات می گریزند و صفحات افزون می شوند
Writing for a fantasy
خودش می‌تونه حدس بزنه این برای کیه! تأمل کن و جنگ...