Saturday, November 16, 2002

به بهانۀ عکسی در وبلاگ لیلای لیلی:



لئونارد نورمن کوهن (Leonard Norman Cohen) نویسنده ، شاعر ، ترانه‌سرا و خوانندۀ بزرگ ، از معدود هنرمندانیست که از دهۀ 60 تا کنون در صحنۀ موسقی حضور داشته و به واقع ، حضوری در خور تقدیر.

بیش از چهار دهه فعالیت در این زمینه وی را مبدل به افسانه‌ای زنده نموده است.

وی طی بیش از پنج دهه فعالیت ادبی ، اشعار و ناو‌ل‌های(Novel) بسیاری از خود به یادگار نهاده و جوایز بسیاری نیز از‌آن خویش کرده است.
از‌آن جمله:


1955 MacNaughton Prize for creative writing
1959 Canada Council Arts Scholarship
1961 Canada Council Arts Scholarship (for The Spice-box of Earth)
1963 The CBC Prize
1964 Quebec Literary Prize (for The Favourite Game)
1969 Governor General's Literary Award for English Language Poetry (for Selected Poems 1956-1968, he declines the prize)
1970 Honorary Degree (Dalhousie University, Halifax, Canada)
1985 Canadian Author's Association Literary Award for Poetry (for Book of Mercy)
1985 Juno Award for Best Movie Score (for Night Magic)
1985 The Golden Rose of Montreux (for I'm a Hotel)
1988 Crystal Globe Award (for 5.000.000 sold records outside the USA)
1991 Juno Award for Canadian Music, Hall of Fame, Toronto
1991 Juno Award for Songwriter of the Year (for Bird on a Wire)
1991 Officer of the Order of Canada
1992 Honorary Degree (McGill University)
1993 Juno Award for Best Male Vocalist of the Year
1993 Juno Award for Best Video (for Closing Time)
1993 Governor General's Performing Arts' Award


برای آشنایی بیشتر با خط سیر زندگی این هنرمند به اینجا مراجعه کنید.




0 comments
...........................................................

The sky will widen
We had enough of it
To live in the ruins of the sleep
In the low shade of the rest
Tiredness of the abandonment
. by Paul Eluard

Note on Nothing

Home

E-mail

Archive

Links

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  Blogroll Me!

  Powered By Blogger TM

:Recent Posts
ایهاالناس ، یک نفر من ُ تهدید کرده که اگر تا آخر ...
ظاهراً چاره‌ای نیست به جزاینکه پیپم را روشن کنم وL...
جایی میان بادهای سرد و سرگردان جایی میان پرتردد خا...
پدرم وقتی مُرد ، پاسبان‌ها همه شاعر بودند.
بالاخره یه RM Producer پیدا کردم... A Thous...
من تمامی ِ مرده‌گان بودم: مردۀ پرنده‌گانی که می خو...
اونقدر در زندگی غرق شدم که یادم می ره زندگی کنم! م...
میگم تابستون که هوا گرمه ، زمستون و پاییز هم که سر...
یکی من ُ نجات بده ! از سه شنبه شب ساعت 10:30 تا ...
تصور می کنی یک اعدامی ، در آخرین لحظات به چی فکر م...